فاطمه نظری

  • خانه 
  • پند اشتباهات نگارشی شیعیان!!! فرج لیلة المبیت در شعر حکایت شعر ناب حدیث حدیث تبریک حدیث 

شعری زیبا اثر هنرمندی محبوب

29 آبان 1396 توسط فاطمه نظري چاه شيرين

​شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد

خط به خط باور تقویم مسلمان می شد
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب

صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها

باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر

بی زره آمده در معرکه یک بار دگر
تا خود صبح خطر دور و برش می‌ رقصید

تیغ عریان شده بالای سرش می ‌رقصید
مرد آن است که تا لحظه آخر مانده

در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی

و محمد خود او بود و نفهمید کسی
در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها

از هم چاره علی بود نه آن دیگرها
دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند

جان پیغمبر خود را سپر خود کردند
بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد

آیه ترس برای چه کسی نازل شد
بگذارید بگویم خطر عشق مکن

جگر شیر نداری سفر عشق مکن
عنکبوت آیه ‌ای از معجزه بر در دوخت

تاری از رشته ایمان تو محکمتر دوخت
از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر!؟

از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟
یازده قرن به دل سوخته ‌ام می ‌دانی

مُهر وحدت به لبم دوخته ‌ام می ‌دانی 
باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید

من زبان بسته ‌ام و خواجه سخن می‌گوید
من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم

مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم
طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست

شِقشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

فاطمه نظری

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس